كه در تنهايي خويش ، همدم و همدل و همرازم باشد
و با خود بگويم كه تويي تنها يارم ، هرچند كه در برم نيستي
يادت در خاطرم
نامت بر لبم
و مهربانيت در وجودم حك شده
دلم در امواج موج ها مي خروشد
حتي تنگ است كه دل برايت بسرايد
ديگر تاب رفتن هم ندارم
وقت تنگ است و بايد رفت
هر چند وجودم از عشق تو سرشار است
و تمام خاطرات تلخ و شيرين روزهاي رفته از ياد را با خود دارم
كه شايد در شب هاي تار بي كسي ، تنهايم نگذارند
و اين بار براي هميشه دل به دل دريا مي زنم
هرچند وجودم خسته است
از تمام بي تو بودن ها ست!!!

گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 94
بازدید هفته : 282
بازدید ماه : 693
بازدید کل : 99216
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1